نویسنده:
پائولا هاوکینز
زنی به نام راشل را روایت می کند که در چند جنبه مهم زندگی خود با شکست روبرو شده است و دچار حس ناکافی بودن و آسیب روحی و عاطفی است. او از همسر خود تام جدا شده و تام به خاطر زن دیگری راشل را تنها گذاشه است. راشل هر روز با قطاری به لندن می رود و در همین مسیر متوجه یک زوج خوشحال و سرزنده می شود و همین زوج عاشق بهانه ای برای حسرت خوردن و غمگین شدن را به او می دهد. در همین روز های غمگین او روزنامه خبر گم شدن زنی به نام مگان را می دهند و مگان کسی نیست جز مشوقه تام همسر سابق راشل. و اکنون ماجرا این است که آیا راشل در گم شدن مگان دست دارد؟